به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: همه به چشم دیدیدم که حملات سایبری و خرابکاری، شوخیبردار نیست و در برخی حوزهها ظرفیت تولید «بحران» را نه برای یک شهر که، برای کل کشور دارد. آنچه روز سهشنبه، چهارم آبانماه اتفاق افتاد و توزیع سوخت برای مردم را برای ساعاتی در کل کشور با اختلال ایجاد کرد، باید برای خوشخیالترین و تنبلترین افراد هم ثابت کرده باشد که مسئله، حملات هکری و خرابکاری «جدی» است. تصورش را بکنید اگر این حمله، به این سرعت و به این خوبی مدیریت نمیشد، رسانه ملی اینقدر خوب وارد نمیشد و مدیریت افکار عمومی را دشمن در اختیار میگرفت؛ چه اتفاقی رخ میداد؟! به این هم کمی فکر کنید که اگر چنین حملهای به سایر زیرساختها که مستقیما با مردم در ارتباطند صورت بگیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
تجربه میگوید، پس از هر اتفاقی که افکار عمومی را درگیر میکند، باید منتظر سیل شایعات بود و این شایعات در صورتی موثر واقع شده و مخرب میشوند که، رسانهای در تراز تلویزیون، حرفهای عمل نکند. اینکه تمام مسئولین دولتی و غیردولتی فورا به صف شده و با سرعت قابل قبولی مشکل را قبل از اینکه تبدیل به بحران شود تا حد بالایی حل کردند نیز، قابل تقدیر است. دیروز آقای رئیسی حتی شخصا به برخی پمپ بنزینها سر زده و با مردم صحبت کردند. این هم حقیقتا قابل تقدیر است. حادثه روز سهشنبه حاوی درسها و عبرتهایی بود. در اینباره گفتنیهایی هست که طی چند بند به آن میپردازیم. تمام بندهای زیر به هم ارتباط دارند و باید با هم دیده شوند. بخوانید:
۱- داشتن شبکه ملی امن و با ثبات «اطلاعات و ارتباطات»، شاید مهمترین درسی است که میتوان از حادثه روز سهشنبه گرفت. این مباحث چون بیشتر فنی است، امثال حقیر به ابعاد و جزئیات آن نمیتواند ورود کند اما از اظهارات اهل فن همینقدر میتوان فهمید که، اگر آن بخش از شبکه سوخترسانی کشور که «بومی و داخلی» شده، بومیسازی نشده بود، میزان خسارت (اقتصادی، سیاسی، روانی، اجتماعی و حتی امنیتی آن) میتوانست خیلی بیش از اینها شود. بهعنوان فقط یک مثال مقامات مسئول میگویند، عوامل این اقدام به این دلیل نتوانستند سهمیه کارت مردم را دستکاری کنند که، صرفا آن بخش مربوطه، کاملاً داخلیسازی شده بود!
۲- اینبار هدف حمله (که گفته میشود احتمالا از یک کشور خارجی بوده) خیلی واضح و عریان، و مستقیما خود مردم بود. در صورت صحت این احتمال، تعداد کشورهایی که انگیزه چنین حملهای را به کشورمان داشته باشند زیاد نیستند لذا، به راحتی میتوان حدس زد، چه کسانی پشت آن قرار دارند. آمریکا، رژیم صهیونیستی و عَمَله اَکَرههای آنها متهمین ردیف اول چنین حملهای هستند. این حمله خیلی واضح نشان داد، دشمن برای رسیدن به اهداف خود، هیچ حد و مرزی نمیشناسد و حاضر است مستقیم مردم را هدف قرار دهد. کاری که در تحریم دارو و غذا هم نشان داده بود. حادثه روز سهشنبه، سه واحد درس «علوم سیاسی» و «دشمنشناسی» هم بود! از راهحلهای موثر کاستن از چنین حملاتی، شناسایی عوامل آن، و پرهزینه کردن چنین غلطهای زیادی است!
۳- با ورود به قرن ۲۱ و رشد روز افزون علم و به تبع آن تکنولوژی، رفته رفته شکل جنگها و نبردها نیز تغییر کرده است. با حذف اخلاق از علم، حملات سایبری و ویروسها و بیماریهای عجیب و غریب و همهگیرِ آزمایشگاهی هم وارد حوزههای جنگی شده و برخی کشورها بنا به دلایل متعدد از جمله، کمهزینهتر بودن، موثرتر بودن و فرار راحتتر از زیر بار مسئولیت، روی این حوزه سرمایهگذاریهای سنگینی کردهاند. حالا دیگر، سرمایهگذاری و تقویت روی این حوزه برایشان به اندازه سرمایهگذاری در حوزه تجهیزات و تسلیحات نظامی «مهم» و «عقلانی» شده و کشورها دستکم برای مقابله با آن خود را آماده میکنند. چند سال پیش، وقتی خبر شکست پیدرپی چند آزمایش موشکی کره شمالی رسانهای شد، برخی کارشناسان غربی نوشتند، آزمایش این موشکها با حملات سایبری به شکست انجامید! مَخلص کلام اینکه، خوب یا بد، کشورهای زیادی روی این حوزه تمرکز کرده و با آن به جنگ موشکهای دشمن هم میروند لذا، برای دفاع در برابر چنین حملاتی هم که شده باید آن را جدی گرفت و در این حوزه سرمایهگذاری کرد. امروز داشتن شبکه ملی امن اطلاعات و ارتباطات به اندازه داشتن موشکهای نقطهزن و پهپادهای آنچنانی، مهم شده و نباید با این توهمات که «دنیای فردا دنیای گفتمان است نه دنیای موشکها»، ضرورت حیاتی آن را نادیده گرفت!
۴- گفتیم، وقتی حادثه و اتفاقی ناگهانی، افکار عمومی یک جامعه را به شدت درگیر میکند، باید منتظر سیل شایعات بود. برخی برای دیده شدن، برخی برای سوءاستفاده از فضای ایجاد شده و برخی نیز با انگیزههای دیگر، شروع به ساختن خبر و بافتن شایعه میکنند. مثلا در همین اتفاق بنزینی خودمان، هنوز چند ساعت از وقوع حادثه نگذشته بود که سیل شایعات به راه افتاد. از «میخوان بنزین رو گرون کنن» بگیر تا «کار خودشونه. میخوان مردم رو اذیت کنن» گفته شد. عدهای هم گفتند، کار ماهوارههای فلان کشور عربی دشمن است! گروهی از جریانهای سیاسی نیز آن را در حد یک «بهانه برای قطع اینترنت» عنوان کردند! اکنون که در حال مطالعه این نوشته هستید هم این شایعات جریان دارد. جلوی شایعات را شاید نتوان گرفت اما با اقدام به موقع، سریع و هماهنگی و نظم در اطلاعرسانی، میتوان از اثرات سوء آن تا حدی کاست. شاید کمی بینظمی در برخی موضعگیریها دیده شده باشد اما روی هم رفته، هم رئیسجمهور، هم تلویزیون، هم شهرداری، هم وزارت نفت و هم سایر مسئولین، عملکرد خوبی از خود نشان دادند که اگر خوب نبود، وضعیت میشد مثل، وضعیتی که حدود ۶ ماه پیش برای پمپ بنزینهای آمریکا اتفاق افتاد:
«جمعه ۱۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، خطوط انتقال سوخت شرکت کولونیال آمریکا مورد حمله یک گروه هکری اروپایی بهنام «دارکساید» قرار گرفت و از کار افتاد. دو روز بعد وضعیت اضطراری اعلام شد و بایدن گفت از ابعاد احتمالی این حادثه نگران است. هکرها اطلاعات این شبکه را در اختیار گرفته بودند و باج میخواستند.
کاری که آمریکاییها کردند این بود. ابتدا کل عملیات این خط لوله را متوقف کردند تا سیستمهای فناوری اطلاعات پشتیبان این خطوط لوله را از حملات سایبری دامنهدارتر بعدی مصون نگه دارند. نتیجه این شد که بیش از ۱۰هزار پمپبنزین در سراسر جنوب شرقی آمریکا بهویژه کارولینا، ویرجینیا و جورجیا با کمبود سوخت مواجه شدند.
کاهش سوخت بیش از یک هفته ادامه یافت. شرکت مجبور شد ۵ میلیون دلار به هکرها باج دهد! قیمت متوسط هر گالن بنزین به ۳ دلار افزایش یافت؛ قیمتی که از نوامبر ۲۰۱۴ تا آن موقع در این کشور تجربه نشده بود. صفوف طولانی در پمپبنزینها، ذخیره بنزین در پلاستیک، زد و خوردها میان رانندگان در برخی ایالتها، قطع برق در ایالت میامی و تبعات اجتماعی دیگری که این حمله را در پی داشت؛ سبب شد بهرغم آنکه گروه هکری دسترسی به سرورهای خود را از دست بدهد و عملاًً به باج درخواستی دست نیابد؛ دولت بایدن در نخستین چالش سایبری جدی مردود شود...
بد نیست این را هم بدانیم که در سند «راهنمای استراتژیک موقت امنیت ملی آمریکا» که در مارس ۲۰۲۱ منتشر شده، تصریح شده است که تهدیدهایی مانند بیماریهای همهگیر، حملات سایبری و اطلاعات گمراهکننده هیچ مرز و دیواری نمیشناسند و پرداختن به آنها از اولویتهای امنیت ملی آمریکاست!